خدمت به خلق(قرار نهم)
بشارت های قرآن به نیکوکاران
بعد از انجام واجبات؛ هیچ کاری مثل #خدمت_به_مردم باعث نزدیکی آدم به خدا نمیشه!
اگر پاداشها و بشارتهایی که خدا در قرآن به محسنین داده رو باور داشته باشیم؛ یه عمر شب و روز دنبال احسان و خدمت به خلق باشیم؛ جای تعجب نداره!
خب حالا شاید بگید:
خدا٤ مرتبه توی قرآن صراحتا اعلام میکنه:
"إنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحسِنین"
یعنی: "خدا نیکوکاران رو دوست داره"
********
توی ٤ تا آیه تاکید میکنه:
"إنَّ الله لا یُضیعُ أجرَ المحسنین"
یعنی: "خدا پاداش نیکوکاران رو ضایع نمیکنه"
*********
بیش از نُه بار درباره ی پاداشهای محسنین میفرماید:
"و کذلک نَجزی المُحسنین"
"نیکوکاران رو اینجوری پاداش میدیم"
*********
چجوری؟؟؟
1- جاودانگی در بهشت:
"خالدینَ فیها و ذلکَ جزاءُ المحسنین"
"همیشه در آن(بهشت) خواهند بود و این است پاداش نیکوکاران"
2- گواراترین زندگی:
"کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ/
إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ"
"بخورید و بیاشامید که برای شما گواراست به خاطر کارهایی که انجام دادید؛ ما این چنین پاداش نیکوکاران را می دهیم"
*******
3- پاداش دنیا و آخرت:
"فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الآْخِرَةِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ"
"خداوند ثواب و بهترین پاداش آخرت را به محسنین داد
(زیرا) خداوند نیکوکاران را دوست می دارد"
*******
4-هر چه بخواهند:
"لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ"
"برای آنان هر چه بخواهند نزد پروردگارشان وجود دارد؛ این است پاداش نیکوکاران"
********
به اینها
"سَنَزیدُ الْمُحْسِنینَ"
"به زودی برای محسنان می افزاییم"
"إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ"
"به راستی حتماً خدا با نیکوکاران است"
"وَ بَشِّرِ الْمُحْسِنینَ"
"به نیکوکاران بشارت بده"
رو هم اضافه کنید!
سیره ائمه در خدمت به خلق
حضرت علی(ع) با دست خود، نخلهای گروهی از یهودیان مدینه را آبیاری می کرد؛ به گونه ای که دست مبارکش تاول می زد، آن گاه که به مزدی دست می یافت، آن را به بیچارگان و درماندگان می بخشید و یا با آن، بردگانی را می خرید و آزاد می کرد.
آن حضرت، قناتها و چاههای فراوانی را حفر و به محض رسیدن به آب، آنها را برای مردم وقف می کرد. ایشان به فقرا و یتیمان، چه در مدینه و چه در کوفه سر می زد و به آنها خدمت می کرد.
معاویه اعتراف کرد: «اگر علی، خانه ای پر از طلای ناب و خانه ای پر از علوفه داشته باشد، طلا را قبل از علوفه می بخشد.»امام مجتبی(ع) هیچ گاه در پاسخ مستمندی، نه نگفت. به او گفته شد: «چرا هیچ گاه فقیری را مأیوس نمی کنی؟» فرمود: «من خود، دست نیاز بر درگاه خدا دارم و به الطافش امیدوارم. به همین دلیل، شرم دارم از اینکه خود فقیر باشم و فقیری را مأیوس برگردانم. و خدای بزرگ مرا عادت داده است که نعمتهای فراوانش را بر من ارزانی دارد و من نیز او را عادت داده ام که نعمتهایش را به مردم ببخشم. می ترسم اگر از عادتم دست بردارم، خداوند نیز عادتش را از من باز دارد و مرا از نعمتهایش محروم کند.»
از سیره آن حضرت این بود که هر گاه باغ و بستانی از کسی خریداری می کرد و سپس فروشنده اش به فقر و تنگدستی دچار می شد، حضرت آن را با پولش به وی برمی گرداند
امام حسین(ع) در تاریکی و ظلمت شب، انبانی پر از غذا همراه پول به خانه های زنان بی سرپرست و یتیمان می برد؛ به گونه ای که معاویه نیز به آن اعتراف کرد که حسین بن علی(ع) بخشش خود را نخست از یتمیانی آغاز می کند که پدرانشان را در جنگ صفین در سپاه پدرش علی از دست داده اند و اگر چیزی اضافه آمد، با آن شتر نحر می کند و مردم را طعام می دهد.
حضرت سجاد(ع) هر روز درب خانه اش به روی عموم باز بود و نهار عمومی می داد.او بیش از صد خانه را متکفل بود و زندگی آنها را اداره می کرد.
حضرت سجاد(ع) پسر عمویی داشت که بعضی از شبها به خانه اش می رفت و مقداری پول به او می داد.
آن شخص، حضرت را (چون با صورت پوشیده بود) نمی شناخت و وقتی حضرت به او کمک میکرد می گفت:
"علی بن حسین، اصلاً به حال ما توجهی ندارد "
و در حق او نفرین می کرد...
امام، این کلمات را می شنید؛ ولی از وی در گذشته، خود را به او معرّفی نمی کرد.
وقتی امام سجاد (ع) از دنیا رفت و آن کمکهای شبانه قطع شد، آن شخص متوجه شد که علی بن حسین بوده است؛ از اینرو همیشه به حالت گریه و برای عذرخواهی، کنار قبر حضرت می رفت...
معلی بن خنیس می گوید:
امام صادق(ع) در تاریکی شب روانة ظلّه بنی ساعده (محل سکونت فقرا) شد.
من او را دنبال کردم که ناگهان، چیزی از دستش افتاد. سپس گفت: "بسم الله ؛اَللّهُمَّ رُدّ عَلَینا"
"به نام خدا. خدایا به ما برگردان"
من نزدیک آن حضرت رفتم سلام کردم. سپس حضرت فرمود "معلّی هستی؟"
عرض کردم: "آری، فدایت شوم"
فرمود: "با دستت بگرد [چون شب تاریک بود] هر چه یافتی به من بده"
من نیز نانهایی پخش شده را یافتم و هر چه پیدا کردم به آن حضرت دادم؛ در نتیجه، یک کیسة نان شد.
عرض کردم: «اجازه می دهی، من آن را حمل کنم؟» فرمود: "لاَ اَنَا اَوُلی بِهِ مِنْکَ"
"نه بهتر است که من آن را حمل کنم.»
سپس همراه هم رفتیم تا به ظلّة بنی ساعده رسیدیم و به گروهی که در خواب بودند برخوردیم.
حضرت شروع کرد برای هر یک از آنان، یک یا دو قرص نان گذاشت و تا آخرین نفر آنان، این عمل را انجام داد. آن گاه برگشتیم...
سپس عرض کردم: فدایت شوم؛ این جمعیت، حق را می شناختند؟ (شیعه هستند)؟
فرمود: "اگر حق را می شناختند (شیعه بودند) که بیش تر با آنها همدردی مالی می کردیم"
#قرار_ایستاده_ها
#خدمت_به_مردم
#سیره_ائمه
طرح خیریه ایستاده ها
حالا تکلیف ما چیه؟
همین بیاییم بخونیم اینارو کیف کنیم که یه همچین ائمه ای داشتیم
وظیفه داریم دیگه
یعنی اونا برای خدا اینکارو انجام میدادن واینکه راه رو به مانشون بدن دیگه،خب حالا ماایستاده ها باید چیکار کنیم؟
من نظرم اینه که واقعا به صورت سازماندهی شده و به صورت ساختاری به این قضیه فکر کنیم....
ماشالا تعدادمونم کم نیست.
بالاخره،بالاخره،بالاخره
هرکسی به اندازه خودش میتونه کمک کنه.
من نظرم اینه که یه خیریه طوری یه حرکت این چنینی راه بندازیم
فقط اینطور نباشه ک خدمت به هم نوع و خدمت ب مردم و....
اینجوری نباشه....
واگر ایده ای دارید و اگر نظری دارید بدید حتما...
که حتی من نظرم اینه بچه ها یه کانالی چیزی راه بندازن گروهی راه بندازن راجع این داستانا...
راجع به فعالیت های عملی ایستاده ها ....
حالاقراره که ما به صورت منظم روش فکر کنیم...
ولی همین الان میشه روی همین قضیه فکر کرد.
بیکار نشینیم ساکت نشینیم همش حرفای قشنگ بزنیم
خیلیا هستن الان که ب نون شبشون محتاجن،خیلیا هستن ک هزار جور مشکل دارن ...
یه ذره ک ما میتونیم یه باری از دوش چند نفربرداریم....
پس یه یاعلی بگیم همت کنیم و ان شاءالله منم فکراشو میکنم شمام اگه نظری دارید بدید......
من این هفته قول می دم که ببرم جلو این طرحو،یه خیری یه طوری،یه چیزی برای خودمون با لوگوی خودمون،با لوگوی ایستاده ها داشته باشیم.
حالا،طرحشو مینویسیم و خبرتون میکنیم.
کسی اگه پیشنهادی داره بده؛که ما خودمون اولین قدمو برای این کار برداریم.حالا هم تو بحث خدمتای مالی هم تو بحث...
هرجوری که هست ولی هرکی به اندازه وسعش هر کمکی میتونه بکنه.اروهای جهادیم یه نمونشه؛یه طرح خیلی خیلی خوب...
متناسب با قرارمون میتونین اهنگ اهل نبرد رو هم گوش کنین
و انشالا یه عمر خدمت گزار مردم باشیم.هرکسی با هر توانایی که داره،با هر هنری که داره.از خدا بخوایم برای همدیگه،از خدا بخوایم برای همدیگه هیچ لذتی بالاتر از این نیست...
هیچ لذتی بالا تر از این نیست
قشنگ همون لحظه،همون لحظه حس میکنی این شیرینیرو...
و برا همه دعا کنیم برا همدیگه دعا کنیم.
خدمت به خلق، هر کس به اندازه توانش
به رسم قرار امون آخرین وویس ها و آخرین و آخریم حرفا که میزنیم یه خورده خودمونی تره...
همه مون تجربه داریم از اینکه...
من کمتر،شما بیشتر از اینکه دست کسی رو گرفتیم...
به درمونده ای کمک کردیم...درخواست کسی رو پذیرفتیم،رد نکردیم....
به فقیری کمک کردیم...
نشستیم درد دل کردیم با دوستمون...
ازش دفاع کردیم...هرکاری که خدمت به خلق خدا میشه...
اثر هنری خلق کردیم...کسی رو شاد کردیم...
یه چیزی به کسی اضافه کردیم با رفتارمون یا با حرف زدنمون...
سعی کردیم صبح که بیدار میشیم از خواب تا شبمون برای مردم،با نیت رضای خدا برای مردم مفید باشیم...یه کاری بکنیم برای مردم...
حالا هرکسی به اندازه ی وسعش،هرکسی به اندازه ی توانش...
من روی صحبتم با بچه های خودمونه،همین بچه های خودمون...
اگر این رو سرلوحه ی خودمون قرار بدیم،چقدر میتونیم جامعه امون رو تحت تأثیر قرار بدیم...
دین ما دین کمیت نیست،این که حالا چقدر کمک می کنیم،دین کیفته است...
که کیفیت کاری که داریم می کنیم،کیفیت کمکی که داریم می کنیم،کیفیت خدمتی که داریم می کنیم،ولو به اندازه ی یه خرما،ولو به اندازه ی یه نخود،ولو به اندازه ی یه 100 تومنی،100تا تک تومنی...ولو به اندازه ی یه لبخند،یه نیم نگاه...
یه جمله ی محبت آمیز که از ته دلمون و برای رضای خدا باشه،بدون منت باشه...
بدون غر زدن باشه...
بدون انتظار باشه،بدون توقع باشه،بدون سیاست باشه...
واقعاً دنیا،دنیای از همون دست دادن و از همون دست گرفتنه...اینو منِ کمترین به چشم خودم دیدم و خدا کسی نیست که بذاره منت سر کسی بمونه،چندین برابرشو بر می گردونه...
همه امون امتحان کردیم...
اگر بعضی ها این کارو نمی کنن،نمیدونم چرا!...
اگر شما جایی دست یکی رو گرفتین، به کسی پول قرض دادین، به کسی کمکی کردین...
به نیازمندا...نه از سر سیاست و بازی و لاوبازی و به کسایی که اون کمکی که شما کردین صرف کارای بد بشه...نه...هرجا که داغدیم،چندبرابرش برگشته...فکر اینو نکنیم،چقدر ته جیبمونه،چقدر ته حسابمونه...حالا آخر ماه رو چیکار کنم؟...
می خوام اون لباس رو بخرم چیکار کنم؟...
واقعا فکر اینو نکنیم...
من تجربه ی شخصی خودمو دارم می گم...
به من نشون داده شده که چندین برابرش بر می گرده...
چون روزی برای خداست...رزق دست خداست...
همون پس اندازه که همین الان شما دارین،همون پولی که ته جیبمونه...همون داراییتون...
همون
علمتون...همه چیز از آن خودشه ...
اگر بخواد می گیره،اگر بخواد چندبرابر می کنه...
اگر بخواد کم می کنه...اگر بخواد اثر گذار می کنه و اگر بخواد بی اثر...پس مال خودشه...یه کاری کنیم لبخند رضایته به لبش بشینه...
بیشترش کنه...یکی از راه های شکر نعمت همین کمک کردنه است...همین دست همدیگه رو گرفتن...قرار نیست حرفای قلبمه سلمبه بزنیم...
فقط می خوام بگم که که اگه دنبال میان برید،یکی از میان برا همینه...
دیدین تو کُشتی اخطار کم کاری می دن ...
کسایی که کمک نمی کنن به بندگان خدا...
کسایی که نم پس نمیدن، کسایی که دست خیر ندارن،اون اخطار کم کاری رو می گیرن...
سنگین میشن،بالا نمی رن،کند پیشرفت می کنن...
اون نوره که همیشه ازش صحبت می کردیم،یکی از مهمترین چیزایی که به اون نوره اضافه می کنه، به اون میان بره اضافه می کنه،قدرت میده به بالتون برای اینکه همه دارن می دون یهو شما عین جت از بالا سرشون رد میشید...به یه جایی می رسین که اصلاً همه انگشت به دهن می مونن،اینا میان بره است...
اصلاً نگاه نکن پس فردا چی...گرفتاره بده بره...کمک می خواد بکن...حالا تو درسه،هرجایی هست،هرکمکی...
فقیری دیدین،گل فروش سر چهارراهی دیدین...
این میان بره است...که هم روحمون رو بزرگ می کنه هم تو دنیا بهتون توفیق میده...بچه های ما لارج ترین...خدوم ترین به خلق خدا...بخشنده ترین،کریم ترین بچه هان...
و اینکه تو عمل باید نشون بدیم...
#قرار_ایستاده_ها
#هفته_نهم
#خدمت_به_مردم
- ۹۵/۰۳/۰۸