قرار شانزدهم ( نا امیدی ممنوع)

 تعریف ناامیدی 

ناامیدی به حالتی گفته میشه که توی اون احتما

آدم نسبت به ارزشمندی خودش؛ یا آیندش؛ یا کلا دنیا تردید داشته باشه؛ 

و

آدم انگیزشو برای پیشرفت؛ حل مسائل و مشکلات؛ روابط اجتماعی، یادگیری و کلا همه ی جنبه های مثبت زندگی رو از دست میده!

تنها باز مانده

تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط موجای آب به یه جزیره دور افتاده برده شد...

اون با بی قراری به درگاه خدا دعا می‌کرد تا اونو را نجات بده!

ساعت ها به اقیانوس چشم می‌دوخت...

تا شاید نشونی از کمک پیدا کنه اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد...

سر آخر نا امید شد...

و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد

تا از خود و وسایل اندکش بهتر محافظت نماید...

و به سختی موفقً به ساختن آن کلبه شد... 

یه روز بعد از اونکه از جستجوی غذا برمیگشت، کلبه کوچکش رو توی آتیش دید...

دود به آسمون رفته بود و بدترین اتفاق ممکن رخ داده بود...

عصبانی و اندوهگین فریاد زد: "خدایا چطور تونستی با من چنین اینکارو بکنی"؟

صبح روز بعد اون با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می‌شد از خواب پرید...

اون کشتی اومده بود تا اونو نجات بده!'

مرد از نجات دهنده هاش پرسید: "چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟»

 جواب دادن: 

"ما علامت دودی رو که فرستادی ، دیدیم!"

#قرار_ایستاده_ها 

#ناامیدی