قرار ایستاده ها

آرشیو متن و صوت ویس های "قرار ایستاده ها" در تلگرام حامد زمانی

قرار ایستاده ها

آرشیو متن و صوت ویس های "قرار ایستاده ها" در تلگرام حامد زمانی

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۲۳ ب.ظ

تکبر ممنوع(قرار دوم)



تکبر



..پناه می برم به خدا از شر هرگونه تکبر و خود برتر بینی و ازعان می کنم که من بیشتر از همه ی شما به این موارد محتاجم و بیشتر از همه ی شما این نقصان رو در خودم احساس می کنم...

تکبر یعنی اینکه آدمی خودشو بالاتر از دیگران ببینه

معتقد بشه که به اونا برتری داره وبقیه رو کوچک بشماره این میشه تکبر.

تکبر یعنے اینکه شخصے خودش را بالاتراز دیگران ومعتقد شود که بر آنهابرترے داردودیگران را کوچک بشمارد،

پس یکے اینکه خودشو برتر از دیگران بدونه ومعتقدبشه به این برترے یعنے معتقد بشه که واقعا برتره این اعتقادم شرطه.بعضیا مثلامیگن من ازاین بالاترم یانیستم یابزرگترم...

،همین شکه باعث میشه که به عمل ختم نشه یامثلا یابه اتفاقات بعدے منجر نشه ولے اینکه معتقد بشه که برتره در این حال طرفم کوچک بشماره حالابااعمالی که حالا بعدا میگم، باراه رفتن با نگاه کردن بافلان کار کردن و...این میشه تکبر:خودرابالاتر ازدیگران دیدن،معتقدشدن به این برترے وبالاتربودن ودیگران رو همون شخص یا دیگران را کوچک شمردن

این میشه تکبر

 

تعریف تکبر رو که گفتیم حالاببینیم

اسباب تکبر

مهمترین اسباب یاعوامل تکبر چیا میتونه باشه:

توی اکثر کتابا مهمترین اسباب وعوامل تکبر رو

علم ،عمل نیک،نسب، زیبایی، قوت وقدرت، مال وزیادی یاران وشاگردان وپیروان برشمرده اند.

یکی مثلا علم زیاد داره به علمش مے نازه،

فخرمیفروشه

دربرابربقیه وباعث میشه این علمه یه جور دیگه رفتار کنه

انگار بقیه ازش پایین ترن،یکے بخاطرکاراے نیکے که انجام میده مثلاطرف کارخیر حتی انجام میده

ماتو قرآن داریم کہ شما کار خیر هم میخواین انجام بدین

انفاق میخواین بکنین،

صدقه میخواین بدین بدون منت باشه

 

 

که حتی به یارو که کمک میکنیم فک نکنه که شما دارین بهش ترحم میکنید وگرنه این اصلا هیچ ارزش و ثوابے هم حتے نداره.

دیگه نسب یکے مثلا به خانوادش می نازه،

به فامیلیش می نازه ،

میگه که مثلا شما درحد مانیستین

از این اتفاقا که مخصوصا تو ازدواج میوفته فلان خونواده در حد خونواده ے مانیست یا مثلا توچرا بافلانے رابطه دارے بعضے ازمامان باباها میگن اونا که اصلادرحدمانیستن

فلان دوستت درحد مانیست

یامثلا طرف خودشو از یه سری دورمیکنه

یامثلا باباش فلان کارست یامثلا فامیلیش فلان برمیگرده به فلان شخص یامثلا پسر فلانے تو آقازاده ها مخصوصا ایناهست.

زیبایے که الان زیاده طرف چون تو خانوما مخصوصا این هست

چون یه قیافه ے زیبایے داره

اصلانوع رفتارش بابقیه ے دوستاش یااصلا بقیه یه جور دیگه س واصلا ملاکش حتی بعضیا ملاکشون براے اینکه مثلا دیدین که بعضیا توگروه دوستیشون آدمایے که شاید قیافه ے درست حسابے نداشته باشن راه نمیدن اینم خیلے خنده داره

از عجایب روزگار.


قوت وقدرت:

قدرت که دیگه یکے ازمهمترین اسبابه چه مال که دیگه هیچی

که اصلا اصل داستانه

حساب بانکے ولباس فلان وماشین فلان وخونه ے فلان و...

باعث میشه که اصلا نگاهش به مردم عوض بشه.

نوع ارتباطش بامردم عوض بشه.زیادے یاران شاگردان وپیروان:

میتونه تو هنرمندها باشه،توی نخبه ها ے سیاسے باشه،توے رهبراے سیاسی باشه.

توی حکّام که تو تاریخ ما دیدیم زیاده،توے حتے رئیس یه مجموعه،مدیر،مدیراکارمند زیر دستش،

رئیس کارخونه میتونه باشه که تکبر میاره بله تکبر میاره،

حکّاممونم توتاریخ دیدین دیگه مثلاتاریخ اسلام زیاده

حالاکه داریم بحث میکنیم میبینید که اصلا باعث چه اتفاقایے میتونه بشه این تکبره

یه ذره فک کنیم باهم دوباره ترکش هاش چیا میتونه باشه

خیلے ترکش داره

همون از ازدواج بگیرین بدبخت شدن زندگی بچه هامون

بدبخت شدن زندگے خودمون

تابهم خوردن دوستی ها تا ظلم به مردم ظلم بهم دیگه که حالا اینارو بررسے میکنیم پس این ویس شداسباب کبر

اصلا شما بخوایی دقیق نگاه کنی

#تکبر خود گناه کردن یعنی سرکشی،

تمرد،خیره سری در برابر امر و فرمان خدا اصلا

#تکبر یعنی اینکه من میدونم شما نمیدونی

یعنی اینکه چون و چرا کنی تسلیم نباشی

پس هر گناهی یه جوذی میتونه

#تکبر باشه دیگه یعنی شما میگی که من میدونم تو نمیدونی یعنی من یعنی ابراز وجود کردن در برابر فرمان خدا ابراز وجود کنی

یه چندتا حدیث و ایه بخونیم کیف کنیم.

خداوند تو سوره غافر آیه ۳۵ میفرماید:

خداوند بردل هر #متکبر جباری مهر میزند

این همون ویژگی اولی که گفتم مانع علم میشه،

مانع شهود میشه، مانع توفیق میشه،

مانع معرفت میشه

نو سوره غافر خداوند میفرماید آیه ۳۵

خداوند بردل هر #متکبر و جباری مهر میزند

پیامبر اسلام شیخ صدوقمعانی الاخبار صفحه ۲۴۱ پیامبر اسلام میفرماید: هر کس به اندازه یک دانه خردل #کبر در قلبش باشد

وارد بهشت نمیشود.

ببینید چه خبره دیگه یعنی یه ناخالصی که باهیچ چیز شاید از بین نره هرکس به اندازه یک دانه خردل #کبر در قلبش باشد.

یعنی شماتا وقتی که زنده ای

این مشکل رو حل نکرده باشی با خودت ،

بمونه هی ریشه کنه بعد هم که بخوایی درمونش کنی

دیگه انقد بزرگ شده باشه.

انقد گند زده باشه که اصلا نشه دیگه درستش کرد.

هر کس به اندازه یک دانه خردل ایمان در دلش باشد وارد آتش نمیشود.

اگه دقیق باشید

اینجا دقیقا تقابل #ایمان و #کبر رو داره میرسونه

پیامبر یعنی #کبر رو در برابر #ایمان قرار دادن.

#کبر نقطه مقابل #ایمان.

میتونیم تویه احادیث و روایات دنبال دلایل #تکبر هم بگردیم

و همین نکته خیلی خیلی قشنگیه

که اونایی که رفتن نحج البلاغه خوندن

اونایی که احادیث ائمه رو توش دقیق شدن.

بچه ها اینا یه گوهرایی که اصلا ماباید بهش افتخار کنیم

به قرآن یعنی اوج مکاتب غربی که مثلا چند ساله پیش از قرن چند به اینور قرن ۱۵ و ۱۶ هزارو چهارصد سال پیش هزارو چهارصدو خورده ایی سال پیش شاخصه هایی بیان شده که تازه علم بهش رسیده تازه مثلا علم روانشناسی بهش رسیده، تازه مثلا غلم فلسفه بهش رسیده،

تازه مثلا علم فیزیک بهش رسیده .

 

امام صادق (ع) میفرماید:

پیرو دلایل اصلی #تکبر میفرماید:

هیچ انسانی #تکبر رو گردن کشی نکرد

مگر به سبب پستی و حقارتی که در نفس خویش احساس میکرد.

برین کیفشو ببرین

یعنی اون زمان امام صادق فرمود:

دلیل اصلی #تکبر احساس حقارت و کوچکی حالا برین ببینید علم روانشناسی کی به این پی برد.

یعنی طرف احساس حقارت میکنه

اتفاقا شنیدین میگن از اونی که اهن و تلپ میکنه نترس

کسی که بخواد یه کاری کنه انقد نمیگه.

کسی که یه چیزی تو چنتش باشه انقد نمیگه دقیقا وقتی میبینی طرف هی میخواد خودشو نشون بده

اتفاقا کم داره

اونو هر چیزی که داره میخواد توی اون زمینه نشون بده که من هستم

اتفاقا بفهمید تو اون زمینه کم داره

وگرنه کسی که داشته باشه کسی که علم داشته باشه علم واقعی داشته باشه همیشه اتفاقا سرش پایین تره

او کسی که معرفت واقعی داشته باشه

همیشه #متواضع تره ولی اون کسی که همش میخواد بگه

من دارم و من فلانم و من بیسانم بدونین اصلا نداره

و خودش فکرمیکنه داره

یاخودش اتفاقا میدونه نداره

و بعضی هاخودشون فک میکنن دارن درصورتی که ندارن و تو خیال خودشون دنیایی که ساختن برای خودشون فک میکنن چه خبره ولی وقتی میشینی باهاشون دو کلمه حرف میزنی میبینی نه اصلا خبری نیس و بعضیا میدونن ندارن و هی میخوان یه جوری نشون بدن پس ببینید از نشونه های اصلی علم واقعی، معرفت حقیقی، ادب حقیقی،

اینه که حرف #متواضع میشه اتفاقا.

خب یکی از اون نکته هایی که تو نظرات دیدم و لازم دیدم توضیح بدم هم تو نظرات بود و هم چندنفر اومده بودن پست گذاشته بودن که از این طرح بعید بود. که بیاد یه همچین چیزی بگه مثلا طرح بزاره که #تکبر نکنید من اصلا متوجه نشدم یعنی چی

اصلا بعیده بگیم #تکبر نکنید دلیلشون این بود گفتن که حالا مثلا ماخامی در آوردیم و این و توضیح ندادیم

یعنی گفتن #تکبر بدم نیست

یه جاهایی مثلا نوشته بودن زن و دختر باید #متکبر باشه ببینید #تکبر اولا تعریف داره اولین کاری که ما میکردیم تعریف #تکبر بود خواهش میکنم من اولین قدم این طرح و میخواستیم برداریم گفتم که به ویس ها و به کانال و به فن پیج ها که از روی ویس ها میزارن بادقت گوش بدید نه به حرف و حدیث ها.

خب یعنی ما آیه داریم که خداوند #متکبرین را دویت نداره نعوذالله یعنی خدا هم اشتباه کرده. یا مثلا ائمه هم اشتباه کردن #تکبره تعریف داره و با غرور فرق میکنه برمبنای حدیث.

#حضرت_علی_میفرماید: بهترین صفات زنان بدترین صفت مردان به شمار میرود. غرور، بخل و ترس یعنی میگن

#حضرت_علی_میفرماید: اینا واس زن خوبه اولا این که این تفسیر خودشو داره یعنی حضرت علی تعریف داره برای بخل برای ترس و هر حدیثی هم تفسیر خودشو داره

یعنی یه وقتایی میبینی بالای ٦٠ تا تفسیر حدیث از یکی از ائمه علما دین دارن ٦۰ تا تفسیر انقد بحث سختی ما همینطوری نمیتونیم بگیم که اینجا مثلا منظور حضرت علی چی بوده یا

مثلا مابیایم تفسیر کنیم واس خودمون نه اون اولا یه علمی داره که ما نمیتونیم این کارو کنیم و ماهم باید استنار کنیم به کس متخصص دین و فقهای که علمشو دارن و مورد تاییدن این از این.

#حضرت_علی_میفرماید:

هرگاه زنی مغرور باشد بیگانه را به خود راه نمیدهد بخاطر این میگن غرور واس زن هم خوبه ببینید این غرور واس زن خوبه یعنی زن متین باشه می فهمید چطور بگم ی

عنی اینکه زن مثلا سبک نباشه سبک بازی در نیاره چه توی پوشش لباس پوشیدن چه توی راه رفتن چه تو صحبت کردن چه توی خندیدن چه تو نگاه کردن این غروره یعنی اینکه زن به ارزش واقف باشه

این غرور باعث میشه که بیگانه را به خود راه ندهد و اگر بخیل باشد مال خود و همسرش راحفظ کند.

اینجا هم بخیل نه اینکه کنس و گدا باشه یعنی اینکه مختصر باشد یعنی اینکه زن حساب زندگی دستش باشه و زنی که ترسو باشد از چیزی که باآبروی او صدمه بزند می ترسدو فاصله میگیرد یعنی زن هم نیاز نیست که انقد انتهاری عمل کنه سر نترس داشته باشه اتفاقا ترس یه جاهایی واس زن خوبه.

زنی که نترس باشه از چیزی نمیترسه تمکین نمیکنه هزارتا اتفاق دیگه هم ممکنه واسش بیفته بنابراین اولا که یهو جونگیره که یه حرفایی بزنیم که حنده دار باشه.

یه سری چیزایی دیگه هم ما میگیم مثلا بعضیا میگن اقامن فلان کار رو میکردم از بعد اینکه این طرح من تصمیم گرفتم مثلا یه قدم جلوتر بردارم خیلی خوبه خیلی خوب

من همیشه میگم مثلا معرفت اینکه میگن مثلا طرف بامعرفته این معرفت یعنی چی واسه منه حامد زمانی معرفت یعنی چی

من وظیفه دارم درقبال مثلا دوستم

مثلا پشت سرش حرف نزنم مثلا بهش بدی نکنم این وظیفه منه

اما یه جاهایی میام دستشو میگیرم یه جاهایی میام مشکل مالی داره دستشو میگیرم یه جاهایی از وظیفم پامو میزارم فراتر این میشه معرفت میگن طرف با معرفته

حالا ماتو این طرح داریم وظایفمون و میگیم اگر کسی پارو فراتر میزاره این یعنی اینکه معرفت داره یعنی اون نوره تو وجودش هست

مثلا بعضیا می اومدن میگفتن مثلا من داشتم نظر رارو میدیدم خیلیا بودن الان چندتا که یادمه گفتن من که طرح میزدم زیرش مینوشتم منبع رو ذکر کنید.

الان میگم نه اصلا مهم نیس یعنی من اولا برای خدا این کارو میکنم یعنی اینکه میدونم خدا حق کسیو نمیخوره حق من محفوظ ه

هرچقدر عکسم پخش بشه ثوابش واسه منه بنابراین بااین اسم بازی و اینکه اسم من بخوره یا نه خودمو ضایع نکنم کمه اما ازاینکه اسمم بخوره کاره بدی نکردم یعنی اگه بیام بزنم کپی باذکر منبع کار بدی نکردم

یعنی گناه نکردیم

اما پافراتر گذاشتم ماتو این طرح میگیم ما به وظایف خودمون عمل کنیم حداقل یعنی یه سری کاراکه بده لااقل انجام ندیم این آرامشو بگیریم بعدا حالا اگر با معرفت شدیم در قبال خدا معرفت داشتیم

اون موقع یه سری کارایه دیگه هم انجام بدیم اولا که ماداریم اعمال رو میگیم.

وجود یه نفر پر از این اعمال پراز اختصاص یه نفر الان مثلا زرنگب میکنه. #کبر نداره #تکبر نداره حسودم نیس نافلشم میخونه ذکرشم میگه نماز شبشم میخونه خب این هورا ولی این نباشه که نماز شب بخونیم نماز صبحمون غذا بره نماز شب بخونیم حسود باشیم نافله بخونیم غیبت کنیم

اول بیایین اینارو صاف کنیم بعد .

و اونم هم بخوایم از نظر روانشناسانه نگاه کنیم و هم از نظر نگاه و دیدگاه اجتماعی...

هم تجربه ی شخصیمو بخوام بگم،هم شما تجربه ی شخصیتون بخواین یه مروری بکنید...می بینید که این مُن مُن کردن نشونه ی تکبره...

حالا اگه تکبر نشونه ی داشته باشه،که این نشونه ها توی راه رفتن تجلی پیدا کنه،تو حرف زدن تجلی پیدا کنه...توی حرف زدن یکی از نشونه هاش مُن مُن کردنه...من فلانم،من...

شاید اصلا بعضی جاها...دقت کنید بعضی جاها شاید اصلا قصد و غرضی هم پیشش نباشه،اما بعضی از کلمات دافعه میاره...خوب این چه کاریه...یعنی شما توی پیامی که دارید می نویسید،اگر بنویسید،من گفتم فلان چیز انجام بشه...من رو حذف کنید بنویسید فلان چیز انجام بشه...چقدر بار دافعه اش کم میشه...یا اصلا توی صحبت...من رفتم دیروز فلان کارو...

من گفتم فلان...من...این من من کردنه حذف بشه هم تاثیر کلامتون بشتر میشه هم واقعا امتحانش مجانیه،هم این محبت تو وجود اطرافیانتون بیشتر میشه...په توی نوشتارتون،چه توی گفتارتون سعی کنید این من رو حذف کنید...یه جوری صحبت کنیم که

این من از اول جمله هامون حذف بشه...یا اون جمله هایی که اون من متکبرانه رو دارن اصلا حذف کنیم...

من مگه نگفتم فلان...من گفتم فلان کارو انجام بده...

من میدونم...اینو حذف کنیم ...چون،ذیل هفته دوم بود و تکبر بود گفتم اینو بگم...خیلی جالبه که شماهم تجربه هاتونو بنویسید با بقیه شریک بشید...

 

حالا ممکنه یه سری از دوستان بگن که مدیر لازمه جُنم داشته باشه یا جذبه داشته باشه و مدیر یا رئیس یه مجموعه یا گروه لازمه که یه همچین ادبیاتی داشته باشه...اما نه،واقعا اگه دنبال تاثیر ما باشیم،مدیر باید جذبه اش توی رفتارش و توی نگاهش باشه...

یعنی اون کاریزما درونی شده باشه توش،نه اینکه بخواد با حرف زدن و بداخلاقیش و نوع ادبیاتش اینو القا کنه به مجموعه اش،باید مجموعه اش این اعتماد رو داشته باشن که اگه یه حرفی داره میزنه،این حرف به صلاح مجموعه است و درسته...

این رو باید واسه مجموعه اش جا بندازه...

با اعصاب خردی و با نمیدونم من من کردن و فلان،کار از پیش نمیره...بله یه جاهایی باید جُنم داشته باشه...یه جاهایی باید تنبیه کنه،تشویق کنه...اما با غرور و تکبر،نه...بفهمه مجموعه و افرادش بفهمن که اگر داره یه بذاخلاقی ام می کنه،اگه داره یه جاهایی جلزو ولز می کنه،بخاطر خود مجموعه است...بخاطر فرده...به خاطر صلاح اون مجموعه است و دلسوزی اون مجموعه است...

وویس چهارم:حوب،خیلی از دوستان گفته بودن که،خوب راه کار چیه؟

یعنی شما تو هفته هایی که دارین طرح ها رو می گین،راه کارم ارائه بدین...

خیلی راه کارا تو دل صحبتا هست ..

.یعنی اگر دقیق بشیم و گوش کنیم،تو دل صحبتا هست کما اینکه مهمترین راه کار بعضی وقتا علمه به نقصانه...یعنی بعضی ها اصلا نمیدونن که یه همچین مرضی تو وجودشون ریشه دونده،وقتی که بفهمن اتفاقا خوب میدونن که چیکار باید بکنن باهاش...

ولی،چون مبنای کار ما مبنای صحبت ها و دیدگاه اهل بیت و قرآنه،ما سعی می کنیم که راه کارهای علمی و عملی مبارزه با هرکدوم از این رذائل رو هم تا جایی که می تونیم پیدا کنیم و براتون بگیم...کما اینکه شما می تونید کمک کنید و اینم درست نیست که اگه ما توی کانال داریم بر مبنای کلام اهل بیت صحبت می کنیم، شما از برداشت های خودتون نگین...

شما بیاین بگین،ولی بر مبنای حرفایی که تو کانال زده میشه و بر مبنای این چهارچوب...تجربه اتونو بگین ،پیشنهاد بدین به دوستاتون و خیلی ها هستن که میان نظرات زیر پستارو می خونن و دنبال چیزی می گردن و خوب،شما خوراک بدین بهشون...


درمان تکبر

واسه ی درمان تکبر دو راه گفته شده...مثل درمان همه ی رذائل دیگه...

راه عملی و راه علمی...

راه علمی اش اینه که شخص متکبر،راجب خودش بشینه فکر کنه...فکر کنه که اصلا کیه؟...

فکر کنه که کجا بوده؟...فکر کنه که به کجا قراره بره؟...

برای چی اومده و آخر کارش قراره چی بشه؟...وقتی که راجب خودش شروع می کنه به فکر کردن،طبیعتاً یه تقابلی به وجود میاد،اون کسی که درست راجب خودش فکر کنه و درست خودش رو بشناسه،می فهمه که خیلی کوچیکه و دربرابر خودش یه وجود بزرگی رو متصور می شه...یه وجود بزرگی رو متصور میشه که همه چیز در دست اونه...

دیدی شما وقتی میری بالای کوه تازه می فهمی چقدر کوچیکی...حالا هرچقدر آدم بیشتر بره بالا ...

درجات علمی و عملی اش بیشتر بره بالاتازه می فهمه چقدر کوچیکه... وچقدر این دنیا و چقدر این مجموعه و منظومه عظیمه...که شما از یک ذره هم کوچک ترین ...

حالا مثلاً بخوای قیافه ام بگیری...خدا ارادش کُنفَ یَکونه...یعنی اراده کنه مثلا تو داری من من می کنی،به مثلاً به فلان چیزت می نازی مثلاً

من دارم به صدام می نازم...اراده بکنه،حنجره ام قفل میشه...

اراده بکنه،شعر یادم میره...اراده بکنه همین الان اصلاًیادم میره چی دارم می گم...اصلاً چرت و پرت می گم آبرومونم میریزه...بنابراین شما تو هرلحظه باید خودتونو ذیل این رحمت متصور بدونید،یعنی ببینید که هرلحظه ای که دارید شما نفس می کشید،خدا داره بهتون لطف می کنه و گرنه می تونه جور دیگه رقم بخوره...نمیشه این ساختمون آواره بشه رو سر من،میشه...نمیشه آلان یه طوفانی بیاد همه ی اینا رو ببره با خودش...میشه...

بنابراین هر لحظه شما باید شکر کنید...

و همین شکر...بارک الله...خوب اومد...

همین شکر باعث میشه که تکبر بخوابه...این که شما سپاس گذار باشید...چه سپاسگذار خلق خدا،کسی که بهتون لطف می کنه،کسی که بهتون محبتی می کنه،اگر ازش تشکر کنید...بعضی دیدین اصلاً تشکر نمی کنن...برای همینه که می گننماز خودش تکبر رو می خوابونه...

پس تشکرم یه راهه که اومد وسط صحبتا...ولی راه عملیه...حالا صبر کنید راه علمی رو بگیم...راجب تاریخ فکر کنه...

راجب تاریخ فکر کنه که سرنوشت آدمای متکبر چی شده...و تاریخ...علم به این داشته باشه که تاریخ تکرار میشه...یعنی شما اگر همون رفتار رو انجام بدین ،

همون سرنوشتم دچارت میشه...

به همون سرنوشت دچار می شی...و امام محمد باقر (ع)می فرمایند:«از متکبر فخر فروش در شگفتم...-گوش کنیدا_...که او در آغاز از نطفه ای بی ارزش آفریده شده ودر پایانمردار گندیده ای خواهد بود و در این میان نمیداند به چه سرنوشتی دچار می شود و با او چه می کنند»...

یعنی مایی که بابا اول خلقتمون مشخصه،از چی به وجود اومدیم...آخرشم مشخصه...آخه به چی بنازیم؟...

گفتم جاهایی ما می تونیم بنازیم،که به خدامون بنازیم،به دینمون بنازیم...به چیزایی که وجودمون رو از اون لاشه ی حیوانی بدبو دور می کنه...

به اون چیزا بنازیم...

که اگر به این چیزا بنازیم سرمونم باید بندازیم پایین که خدا دمت گرم که اینارو به ما دادی...که اگر اینارو از ما بگیری،ما چقدر زشت می شیم...ما چقدر بد بو می شیم...فکر بچه ها...فکر...

فکر کنیم...یه راه علمی دیگه ام هست...

فکرکنه آقا اصلا این خوبیایی هم که...آنچه خوبان همه دارند،اصلاً همه رو داری...زیبایی...علم داری...ثروت داری...

خوش بیانی...خوش تیپی...همه چی داری...موقعیت اجتماعی داری...همه چی اصلاً تو داری...اتفاقاً اگه تو داشته باشی و اصیلش رو داشته باشی،حوبش رو داشته یاشی،باید بدونی که اتفاقا تو مسِولیتت بیشتره...نه چیز دیگه ای...

چه تو این دنیا،چه تو اون دنیا...بازم میریم تو دل روایات،که ممکن است خدا از هفتاد گناه یک جاهل بگذره...از هفتاد گناه یک جاهل بگذره،اما از یک گناه عالم نمی گذره...

ممکنه،ممکنه قبل از اینکه از یک گناه عالم بگذره،

از هفتادتا گناه یک جاهل بگذره...پس چه تو این دنیا،چه تو اون دنیا،کسایی که اتفاقاً احساس می کنن که برترند، این برتریه،برتریه مسئولیتیه...

باید بدونن اتفاقاً اگر یه بلایی هم سرشون بیاد،با مخ می خورن زمین...

نردبان این جهان ما و منی است

عاقبت این نردبان افتادنیست

لاجَرم آن کس که بالاتر نشست

استخوانش سخت تر خواهد شکست...

هرکی بره بالاتر ،اگه بیفته استخوونشم سخت تر می شکنه...

امام علی (ع) در نامه ای به مالک اشتر می فرماید:«و اگر قدرتی که از آن برخورداری نخوتی(یعنی همون غرور)در تو پدید آورد و تو خود را بزرگ شماری،بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر_راه علمی_و قدرتی که بر تو دارد _همونی که گفتم هروقت اراده کنه ممکنه که هر اتفاقی بیافته_و تورا بر خود آن قدرت نیست،و تو را بر خود آن قدرت نیست _یعنی تو قدرتی به خودت نداری،یعنی تو نمیتونی

به اون اراده ای که خدا به تو داره رو...اون اراده رو تو نداری نسبت به خودت_که چنین نگریستن،سرکشی تو را می خواباند»

و حدیث داریم که بر می گردونه تو رو به حال قبل که بودی...

یعنی اون تندی و تیزیت رو می خوابونه

و تو رو برمیگردونه به حالت قبل،اون آرامشی که داشتی...

این وویس خیلی مهمه...

 

ادامه مطالب در حال تبدیل به متن


تفاوت غرور وتکبر

ببینید غروربا تکبر خیلی فرق داره ینی اصلادوتا مبحث جداست وتفاوتم خیلے دارن یه اشتباهے رخ داده حالا خیلے از گذشته تا الان خیلے از کتابا هم این اشتباه رخ داده که غرور رو با تکبر مترادف میگیرن در صورتی که اصن اینجورے نیس غرور تعریف جدا گونه اے داره وتکبرهم جداست از غرور.تکبر رو معنے کردیم ان شالله به غرور بعدا میپردازیم.


نشانه های تکبر

نشونه اول تکبر

آن کہ چون با امثال خوددر مسئله اے ازمسائل گفت وگو کند،ینی شما نشستین دارین باحالادوستاتون با هرکسی نشستین دارین راجع به یه مسئله اے گفتگو میکنید اگرحق برزبان ایشان جاری شود وآن چه به او گوید مطابق واقع نباشد،یعنی راجع به یه مسئلہ اے دارین صحبت میکنین اونا دارن حق رو میگن وشما چیزی کہ میگین حق نیست،درست نیست اونا دارن درست میگن شما دارین اشتباه میکنین.

اگر اعتراف به آن کرد، یعنی اگرگفتش که بله من اشتباه میکنم شما دارین درست میگین من اشتباه کردم، وازاین که او را بر حق آگاه ساختندوازغفلت برآورند اظهارشکر گذارے نمود،

یعنے اولافهمید کہ داره اشتباه میکنه بگه من اشتباه کردم شما درست گفتین وتشکر کنه از اینکه ممنون که منو آگاه ساختین ممنون که منو ازغفلت درآوردین واصلا براو اعتراف وشکر گذارے مشکل نباشه ینے سختشم نباشه که تشکرازایناکه ازدوستان یاهرکسے کہ اینو ازغفلت درآورد

واین مسئله روبراش روشن کردواظهاررضایت کرد علامت تواضع است پس شما تو یه مسئله اے دارین بحث میکنین شما دارین اشتباه میکنین اونا دارن درست میگن شما دارین اشتباه میکنین،

شما میپذیرین که دارین اشتباه میکنین وتشکرمیکنین ازاوناواین تشکر کردنم براتون سخت نیست

یعنے از روے ریاکارے واز روے تملّق واینا تشکر نمیکنین و

اقعا واقفین که اشتباه کردین و واقعا هم از اینکه شما رو از غفلت درآوردن تشکر میکنین این نشونہ ے تواضعه.واگرقبول حق ازایشان واعتراف برآن گران باشد،

یعنی اصلا سختش باشه که قبول کنه که اشتباه کرده واظهاربشّاشت وخرّمے نتواند نمود

یعنے اصلا خیلےراحت وبراحتے نپذیره واصلا شادهم نشه ازاینکه اونا ازغفلت درش آوردن و اشتباهش رو بهش گوشزد کردن معلوم است که تکبر دارد.

یه نکته داره اینجا میگه چه بسا باشد که درخلوت مضایقه از قبول حق ندارد،ولکن درحضورمردم براو گران باشد،دراین وقت کبر نخواهد داشت ولیکن مبتلا به مرض ریا خواهدبود وباید آن را معالجه نماید

یعنی شما تویه مسئله اے مثلا یه بحثی پیش اومده شما میرین توخلوت خودتون میپذیرید که اشتباه بوده میپذیرید که شمااشتباه کردید در درون خودتون میپذیرید که اشتباه کردید،اماتوی جمع سختتونه که اشتباه تونو بپذیرین،

اون موقع شماکبر ندارید،ریا دارید،شما متکبر نیستید ریاکارید خیلے دقیقه ها ،

ببینید چه قدر دقیقه که اعمال رو بہ نیت دارن نسبت میدن شما در درون خودت میفهمے که اشتباه کردی اینجا دیگه تکبر نداری

یعنے یه چیز درونیه بیس کار درونیه شما در درون خودت میفهمی اشتباه کردی

اما توی جمع اصلا جرئتشو ندارے که بگے اشتباه کردم

یااصلا انقدر که واسه خودت ارزش قائلے میگه این اشتباهو من نکردم

اینجا دیگه شما ریا کارے یعنے در درون خودت میدونے وبیرون خودت تو رفتار خودت داری میگی من اشتباه نکردم این تناقضه یعنے ریا.که اینم باید معالجه بشه.


نشونه دوم تکبر


نشونه ے دوم تکبر:علامت دوم آنکہ چون به محافل ومجامع وارد شود،براو گران نباشد کہ امثال واقران براومقدم نشینندواو فرو تر ازایشان نشیندومطلقاتفاوتے درحال اونکند.یعنے وقتی کہ شما وارد یہ مجلسے میشیدوارد یہ جایے میشید،سختش نباشہ کہ جلوتراز اون بنشینندیا بالاتر از اون بنشینند واون پایین تر.اصلاتفاوتے براش نداشته باشہ بالابشینہ یا پایین بشینه یعنے اصلا تو فکر مخیّله اش اصلامهم نباشہ وهمچنین وقت راه رفتن مضایقہ نداشتہ باشد که عقب همه راه رودواگرچنین باشد صفت کبر نداردیعنے شما تو مجلس براتون فرقی نداشته باشه بالا بشینید یا پایین بشینید،ردیف اول بشینید،ردیف دوم بشینید،ردیف اول بشینید یا ردیف آخربشینید،یا وقتے راه میرید بعضیا دوست دارن وسطه،سہ نفرن دوست دارن وسط راه برن کہ جلب توجہ کنن یاجلوتر راه برن ،اگراین چیزابراتون مهم نباشه واتفاقامثلا پایین بشینیدیامثلاعقب تر راه برین،این یعنے اینکہ شما متکبر نیستین.حالاراه چاره:میگه اگراینجورے نبود وکبر داشت باید چاره ے خودکند وزیر دست امثال خود بنشیند،یعنے پایین تر بنشیندوعقب ایشان راه رود تا از این مرض خلاص یابد.عقب راه بره هی نفسشو بکُشه،عقب راه بره،هے بیاد پایین تر بشینه تومجالس.

حضرت صادق(ع)فرمودندکہ:تواضع آن است کہ آدمے برمکانے کہ پست ترازجای اوباشد،بنشیندوبه جایے که پایین تر ازجاے دیگر باشد راضے شود، وبه هرکہ ملاقات کند سلام کند.یعنی امام صادق تواضع را اینجورے معرفی میکنداگر برعکس این بودین متکبرین.آدمے در مکانے کہ پست تر از باشد بنشیندیعنے حتّے مثلا جایگاه شما ردیف اولہ ولے بیادپایین تر بنشینه. جایے کہ پایین ترازجای دیگر باشد راضے شود،بہ جاے پایین راضے باشه.

وبہ هر که ملاقات کند سلام کند،سلام کنہ منتظرنباشه طرف زودتر سلام کنہ،بزرگ باشه، کوچیک باشه اول اون سلام کنہ.وترک مجادلہ کنداز جدل وبحث بیخودی هم دورے کنہ،اگر چہ حق با او باشد حتّے اگر حق بااون باشه از بحث جدل،جدل ها مجادله یعنی نه مثلا بحث علمے اینا نه ، ازجدل،مجادلہ، دعوا از اینا دورے کنه حتّے اگر حق باهاش باشہ.مثلا توی رانندگے داره میره حق باهاشہ یه نفر اشتباه کرده یارو اومده پایین داره زورم میگه ها ،حتّے حق هم با شماست میگہ باشه آقابرو من اشتباه کردم.ونخواهد کہ اورا برتقوا وپرهیزکاری مدح کند،نشونہ ے آخرم اینہ که اصلا نخواد،اصلا راضے نباشہ کہ حالا بخاطرتقواش، پرهیزگاریش یا هرچے به اومیگہ مدحش کنہ.اگر اینجوری نبود متواضعه وتکبر نداره واگر اینجورے بود یعنے این چیزا براش مهم بودبه این چیزا توجہ میکرد،متکبره.

یه نکتہ گفتہ خیلے جالبہ میگہ که بعضیا میگن،مثلا تو یه مجلسے اگر مومنے درمجمع اهل کبر باشد،یاصاحب علمے درمجمع فساق وظلمہ حاضر شودمیگن تو اینجور جاها بعضیا دارن میگن اتفاقا اگر توی مجلس کفر وارد شدین بقیہ کافر بودن تو مسلمون بودی برو بالا بشین که این نشونہ ے برترے اسلامه یا اگرشماتوی مجلس علمے ظاهرشدین عالمه باید بالابشینہ کہ علم خوار نشہ ،ملا احمد میگہ که کی همچین حرفے زده اصلا به نفستون لعنت بفرستین اولا که کی همچین حرفے زده،کے گفتن که حالا با یہ بالاوپایین نشستن یابا چند وجب بالا وپایین نشستن اسلام حالاخوار میشہ،اولا تو چیکاره اے که حالا اسلامو بخواے خوار کنے با بالا وپایین نشستنت،یاکی گفته که مثلاعلم با بالا وپایین نشستن ذلیل میشہ اینا رو بریزین دور.خیلیه یه متن خیلے قشنگ نوشتہ کہ حالا اگر خواستین برین بخونین،یه تیکہ هاے قشنگ وخنده دارے هم انداخته به اونایے کہ مثلادنبال نشستن جلو هستن مثلاهمیشہبعضیا بین خودشونو یه سری آدماے عامّے فاصلہ میندازن که بگن ما از اونا جداییم یعنے زاویہ ے نگاهشونو بررسے کرده خیلے جالبه


نشونه سوم تکبر

پیشی گرفتن در سلام کردن بر او گران نباشد و اگر توقع سلام از دیگران داشته باشد متکبر خواهد بود یعنی اصلا گفته حالا مهم نیست بزرگی کوچیکی نمیدونم مقامش چی باشه پیشی گرفتن در سلام کردن بر او گران نباشد یعنی اینکه #اول_سلام_کنه اصلا سختش نباشه که اول سلام کرده.

اگر انتظار داشته باشه بش سلام کنن و بگه چرا تو به من سلام نکردی واسه ای من اینجا این کارو کردم که تو اونروز اونجا منو دیدی سلام نکردی حالا مثلا سلامتم کرد چه فرقی داشت.

وعجب انکه جمعی که خودرا از جمله اهل علم میدانند خودرا سوار در کوچه و بازار میگذرند و از پیادگان چشم سلام دارند و حال انکه سزا در آن است که سواره بر پیاده ایستاده بر نشسته سلام کند پس نشونه سوم اینه که توقع سلام کردن نداشته باشیم اگه داشته باشیم تکبره.


نشونه چهارم تکبر

چون فقیر بی نوایی او را دعوتی نماید اجابت کند و به مهمانی او یا حاجتی دیگر که طلبیده برود و به جهت حاجت رفقا و خویشان از کوچه و بازار امد وشد کند.یکی اینکه اگه فقیری که از نظر سطح حالا تو ظاهر پایین تراز توعه دعوتت کرد یا درخواستی ازت کرد دست رد به سینش نزنی و قبول کنی و این چه رسم قشنگیه به جهت حاجت رفقا و خویشان به کوچه و بازار آمد وشد کند،ماشینو برداری بری بیرون به این نیت که اگه فال فروشی گل فروشی چیزی دیدی کمکش کنی اگر این بر او گران باشد که خونه فقرا بره یا عارش بشه که اینو با اون ببینن متکبره هم چنین ضروریات خانه خودرا گوشت و نان و... را از بازار خریده و خود به خانه بیاورد اگر بر او گران نباشد متواضع است و اگر بر او گران باشد متکبر است.یعنی اون خریدایی که آقای خونه کرده از مردیش کم نمیکنه جلو یه ملت اینو دست بگیره بیاره بعضی وقتا میدیدم اینایی که از شهرای کوچیک میومدن تهران یه دبه ماستی یا یه بخچه داشتن دختره عارش میشد اینو بگیره اینو میداد دست مادر پیرش اون بنده خدا میاورد،اون دبه ماستو به کول میکشید میاورد تا اون دختر خانوم مثلا کیف مارکشو دستش بگیره بیاره اینا نشونه ی تکبره عارتون نشه 

اره حالا سختش نباشه مرد خریدی که کردرو بیاره جلوی مردم رد کنه بیاره.

جلوی اهل خونش سختش نباشه متواضعه وسختشم باشه که متکبره.

حضرت امیر می فرماید:برداشتن چیزی و به خانه اوردن جهت عیال چیزی از مردی کم نمیکند.

آقاییون!!روزی آن سرور گوشتی خریده و به خانه بردند بعضی از اصحاب عرض کردند یا امیر بدهید من بیاورم فرمود صاحب عیال سزاوارتر است بیاورد.

میگه سرپرست خانواده باید برداره بیاره نباید عارش بشه اتفاقا باید عارش بشه کسی دیگه بیاره غیرتش نباید اجازه بده کسی واسه خونش چیزی بیاره حدیث داریم هرکس برای اهل خونش کارکنه جهاده.

یه تبصره کلی داره که میگه کلا تو این مواردی که گفتیم :

میگه که حالا اگه یسری کار بود که تو جامعه انجام بدی همه مسخرت میکنن اون دیگه فرق داره....حالا از ارتکاب اون جلوی مردم دوری کنیم بستگی به #فرهنگ_مردم بستگی به #زمان بستگی به همه چیز متفاوته.


نشونه پنجم تکبر


که بر او پوشیدن جامه های سبک و درشت و کهنه گران نباشد،که اگر دربندپوشیدن لباس نفیس و برتحصیل جامعه ی فاخر حریص باشد و آنرا شرف بزرگی داند متکبر خواهد بود.یعنی اینکه شماواستون فرقی نکنه حالا حتما لباس فلان مارک رو بپوشی یا مثلا مارک فقط بپوشی،یافلان جنس یا لباس رو بپوشی،عار ندونی حالا اگر فلان لباس رو پوشیدی عار ندونی برات مهم نباشه‌

ببینید پیامبر،ائمه،از خوشتیپ ترین خوش بو ترین و خوش پوش ترین و اراسته ترین ادمهای زمان خودشون بودن تو تولید ثروت هم ثروتمند ترین ادم زمان خودش حضرت امیر المومنین بود تو کوفه و تولید ثروت داشتن 

یعنی میفرمایند موقعی که حالا حضرت،تعمد داشتن به اینکه جوری زندگی میکردن ک میگفتن حضرت فقیره،نه زاهد.یعنی حضرت علی نداره که اینجوری زندگی میکنه.تعمدا حضرت گفتن که اقا ثروت یک ساله همه نخلستان و چاه های اب و اینا رو جمع کنن بیارن.راوی میگه که ثروت و جمع کردن اوردن یه تلی از سکه جمع شد که حضرت ک اونطرفم نشسته بود رو نمیدیدم ببینید چقدر درآمد داشت حضرت.ولی همون حضرت میگفت کلش رو بخشید جارو کردن رفتن کلش رو بخشید بعد رفت تو بازار رفتم دنبالش دیدم داره میره شمشیرش رو بفروشه.ببینید این یعنی اینکه تو بند این داستان نباشید توبند و اسارت و مسخره بازیا نباشید که حالا حتما فلان کفش رو بپوشیم و این رو بزرگی هم ندونه ینی فلان لباس و تیپ و قیافه رو بزرگی ندونه،نه اینکه چرک بپوشه و بدبو باشه

نه نه نه

نه اینکه خوشتیپ نباشه ها

نه

نه اینکه موهاش ژولیده پولیده باشه حالا اصن مهم نباشه براش 

نه

واسه همه اینا حرف داریم دینم راجب همه اینا حرف زده

توبندش نباشه 

حریص نباشه که فقط فلانی

واینو مایه بزرگی هم ندونه 

این نشونه ی ادم متواضعه

واگر اینجوری باشه نشونه ادم متکبره

اگرتوبند اینا باشه و بزرگی بدونه وحریص باشه ب اینا

اقباله کمتر میشه دوست داشتن واقعی کمتر میشه....پرونده تکبرو رو ینجا میبندیم و از خدا میخواییم 

از منی ک واقعا خودمو درگیر

 این مسائل میدونم و میخام ک دعا کنیم همدیگه رو ک از شر اینجور چیزادور باشیم و روخودمون کار کنیم و اینطور نباشه ک فقط دعا کنیم و هیچ فرقیم نکنه حالمون وخودمونم تکون بدیم و قرارمون همینه ک خودمونو تکون بدیم 

اینهمه نشونه دار این همه کار داره حداقل نشونه هایی ک با هم شمردیم رو انجام ندیم خودش کلیه ی دنیاس واسه ی عمر بسه 

خیلی از افت ها و مشکلات شخصی و اجتماعیمون رو حل میکنه


از خدا بخواییم دورمون کنه 

اخر هرهفته بشینیم حرف بزنیم با خودمون

باخدای خودمون حرف بزنیم اقا دورمون کنه ندوییم هی انگاری داریم رو تردمیل میدوییم ....

انگار رو این پله برقیا هی داریم پله داره میاد پایین ما داریم میدوییم نمیریم بالا

ندوییم اینجوری خودمونو گول بزنیم داریم کالری میسوزونیم داریم ورزش میکنیم 

جلو نمیریم

هی تا اینکارارو از خودمون دور نکنیم

هرکاری بکنیم جلو نمیریم بعدم میگیم بابا چرا فلانی داره میره بالا چرا من نمیرم و ب انواع و اقسام 

اینارو دور کنیم و اگر ازاد نشدیم و پرواز نکردیم اون موقع بیاییم خر بقیه رو بگیریم 

بابا مگ میشه مثلا خدا از همه مهربون تره مگه میتونه ببینه تو اینجوری و بلندت نکنه

خب خودت داری هی ی چیزی بخودت وصل میکنی و بعد میگی چرا بالا نمیرم اینارو دور کنیم از خودمون اخر هفته رو واقعا بیاییم بگیم خدایا من اهلشم .خدایا اگ واقعا اهلشم دور کن از من اگ دور نکرد للهی

بیایید تف بندازید تو صورت من 

مگه میشه بشنوه و دور نکنه از ته دلتون 

بعضیا انقد واقعا درگیر شدیم ک اصلا میترسیم دعا کنیم اصن خدایا اینو از من دور کن .دعا میکنیم ولی ته دلمون ی چیز دیگست انقدر بعضیا 

من خودم انقدر درگیر شدیم از خدا بخواییم فعلا حسادت رو از ما دور کنه خودمونم تلاش کنیم

تکبر رو دور کنه خودمونم تلاش کنیم 

پرونده رو ببندیم بااین دعا که

 برا همدیگه دعا کنیم

واقعا برا همدیگه دعا کنیم که اولا علم بهمون بده واسه،اینجور حرکتا 

واقعا ب این درجه برسیم که نکنیم این کارارو 

بعدشم خدا ی نوری تو دلمون بندازه،ک بفهمیم

پرونده این هفته تکبر رو میبندیم و پرونده موضوع جدید رو باز میکنیم 

یاعــــــــــلی


نشونه ششم تکبر

حالا البته نمیدونم شما چقد بااین داستان درگیر هستیدو چقدر تو جامعه ی ماالان وجود داره این...

ولی خب میشه تعمیمش داد ب خیلی چیزای دیگه

علامت شیشم رو میگن با کنیزان و غلامان خود سر یک سفره طعام خورد و باایشان همخوراکی کند اگر براون گران نباشد متواضع است و الا متکبر....

میشه تعمیمش داد ب اینکه ی کسایی که سری بیماریا دارن مثلا ی بیماری ایدز دارن ی سریا بیماری ابله دارن ی سری مثلا مشکل پوستی دارن یا مثلا از این بیماری های پیری زودرس،اوتیسم 

بیماری هایی ک شاید توی ظاهر نمود پیدا کنه توی هیکل نمود پیدا کنه

یااینکه حالا توی رفتار و اخلاق اینارو از خودشون نرونن....

از خودشون دور نکنن

عار ندونن ارتباط برقرار کردن بااونارو 

و اینکه مثلا خانواده ها یجوری بچه هاشون رو بار نیارن که حالا انقد سوسول باشن که ب فلانی نزدیک نشید فلانی مشکل داره 

من فکر نمیکنم بیماری های ظاهری یا پوستی اینقدر ضررش از بیماری های باطنی بیشتر باشه اتفاقا باید بگردیم دنیال کسایی ک مشکلای درونی دارن از خودتون دورش کنید یا درمونش کنید 

نشونه های دیگه ای هم گفتن 

اینکه طرف دوست داره جلوتر از همه راه بره،

و روایت داریم مادامی ک یه نفر عقبتون راه بر همون اندازه از خدا دور تر میشید...

یااینکه میگن،دوست دارن ملت درمقابلش بایستند

بشینه ملت وایسن 

که اینم روایت داریم میگن که اگر خواستیم کسی رو از اهل اتش ببینید .کسی رو ببینید که عده ای درمقابل اون ایستادن و اون نشسته.

دقت کنید.....

نکته بعدی اینکه میگن پیامبر،دیگه بالاتر از پیامبر ک نبود...

پیامبر همزمان رهبر جامعه بوده،رهبردینی جامعه بوده،رهبرسیاسی جامعه بوده بوده، اشرف مخلوقات بوده بالاترین انسان بوده ولی میگه وقتی وارد جمعی میشد اصحاب بلند نمیشدن جلوش چون میدونستن که حضرت از این کار کراهت داره یعنی از اینکه وارد جمع بشه جلوش بلند بشن....

کراهت داره واقعا 

یعنی در درون خودش اصلا دوست نداره همچین چیزی رو....

اینایی ک ب نشونه احترام بلند میشن طرف میگه بفرمایید بفرمایید و تو دلش دوست داره ک بقیه دارن اینکارو میکنن یهو چیشد همه بلند شدن جلوی من 

اینکه واقعا در درون خودمون دوست نداشته باشیم مهمه....

کسیو ادمه خودش ندونه اینم نشونه امروزه مثلا بگه اقا من ادمه توام...

یه موقع هست شما مثلا توی رابطه کاری ی سری قول و قرارایی میذارین فلانی فلان کارو تو انجام بده.این دیگه،قاطی نشه بابحث اینک طرف مغروره یا متکبره...این دیگه ی مجموعه س با ی هدف مشخص همه باید برن بجنگن و مدیر ی سری وظایف داره ولی طرف بفهمه ک این بخاطرچیه اینکه میگن دستوره یا بخاطر اینه ک من پیشرفت کنم یا بقیه پیشرفت کنن


بعد ی مدت دیدید مثلا دوستاتون میگن مثلا فکر میکنن واقعا ما ادمشیم....

مگه من ادم توام مثلا چ نسبت کاری با تو دارم چه مرتبتی با تو دارم ک تو دستور میدی....

واقعا وقتی رابطه کاری نباشه رتبه بندی کاری نباشه برای رسیدن ب هدفی واقعا چ دلیلی داره مثلا تو خونت رنگین تر از اونه ک بهش دستور میدی حالا چون مثلاپولدارتری یا بابات فلانیه....

فلانی مثلا اونم بردار بیار

درو ببند کنترلو بده فلان کن

ی لیوان اب بیار 

میبینید اینا نشونه تکبره

بازم مثال دیگه بالاتر از ائمه ک نداریم

بالاتر از پیامبر ک نداریم

زنی بالاتر از حضرت زهرا که نداریم

همه کاراشونو خودشون انجام میدادن

تقسیم وظایف شده بودا ....

مثلا فلانی فلان کارو انجام بده 

غلاما فلان کارو انجام بدن

ولی وقتی میدید مثلا فلان غلامی داره سنگ اسیابو میچرخونه گندم ارد میکنه ی ذره خسته س میرفت خودش میگردوند خودش نخلستون میگردوند.خودش وصله پینه میکرد لباساشو همه کاراشونو خودشون انجام میدادن.تازه ثروتمند ترین از هر نظر عزیزترین ادما بودن

همینطوری خدا عزت میده دیگه چ جوری

بده....

و اونوقت ما دنبال عزت باشیم و اینکارارم انجام بدیم 

عزت زوری نمیشه ک ملت حالشون بهم بخوره ازت ولی

جلوت پاشن این ب چ دردی میخوره اخه

وقتی ببینن شما برات مهم نیس از ته قلبشون دوستت دارن وقتی واقعا میبینن تو مود اینا نیستی تو ی وادیه دیگه ای واقعا از ته قلب دوستت دارن حالا زوری ک نمیشه 

مثلا یکی ثروت داره 

این ک نشد که 

نه واقعا چیزی شیرین تر از عزتی ک،خدا ب ادم میده نیس 

اونم،خدا میده شما نگران نباشید خدا یادش نمیره شما مثلا ی کارو اینجا میکنی خدا یادش نره نه اقا اصن تو مودش نباشید چنانه میگن اگ کاری رو برای رضای خدا انجام بدید اگر توی عمیق ترین دره ها و کوه ها باشید خدا میگیره .... بچه گربه هارو دیدید بچه هاشونو میگیرن پشت گردنشون میارن ی جایی ....

خدا اینجوری میگیردت بلندت میکنه ب همه نشونت میده میگه اقا این برای من،اینکارو انجام داده این برای من داره فلان کارو انجام میدع این برامن داره فیلم میسازه کتاب مینویسه داره میخونه....

اینه.......

و برعکسشم هست محض اینک برای چیز دیگه میشه خب میبینید ک عزت هم کمتر میشه


 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی